loading...

ُسوداد؟

بازدید : 708
يکشنبه 27 ارديبهشت 1399 زمان : 16:26

میگفت شب‌ها از تنهایی خوابش نمی‌برد. در قلبش حفره‌ای است که جای عشق است. روی تختش که دراز می‌کشد نمی‌داند با اینهمه فضای خالی چیکار کند. گاهی اینقدر داشتن کسی کنارش طبیعی است که همانطور که دارد تلوزیون می‌بیند دستش را دراز می‌کند تا دختری که کنارش نشسته را بغل بگیرد اما می‌بیند دختری کنارش نیست. هیچوقت کسی کنارش نبوده. می‌ترسد تا همیشه تنها بماند. می‌ترسد هیچوقت عاشق نشود.

من حسش را کامل درک نمی‌کنم. فکر می‌کنم این ترس از تنها ماندن تقصیر فیلم‌هایی است که می‌بینیم. در دنیای واقعی هیچکس کار و زندگیش را رها نمی‌کند مثل تد موزبی دنبال the one بگردد. با این حال، امشب یادم آمد که اندرو یکبار بی‌مقدمه گفته بود «بچه‌های تو و کریس حتما نابغه میشن!» همه گیج نگاهش کردیم. نه من بچه میخواهم، نه کریس هم‌سن من است، و نه حرفش ربطی به بحث‌ ما داشت. اما حالا که فکر می‌کنم بچه‌های من و کریس در سه سالگی به دو زبان حرف می‌زنند، در هفت سالگی ایکس را پیدا می‌کنند، در ۱۰ سالگی معادله‌ی شرودینگر را حل می‌کنند، در ۱۴ سالگی ثبوت نسبیت عام انشتین را یاد می‌گیرند، و خلاصه اینکه واقعا واقعا بچه‌های من و کریس شانس خوبی برای نابغه شدن دارند. حیف است که در دنیای واقعی نمیشود کار و زندگی را ول کرد و به دنبال به دست آوردن دل کریس رفت.

Let's block ads! (Why?)

برچسب ها + , + 44 , + + =30 , + in css , + instagram , + icon , + youtube , + =8 , + google , + logo ,
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 24
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 10
  • بازدید کننده دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 36
  • بازدید ماه : 279
  • بازدید سال : 279
  • بازدید کلی : 49077
  • کدهای اختصاصی